وروجک 2 ساله خونه ما
این روز ها رسیدگی به کارهای 2 ساله شیرینم که دائما در حال کسب تجربه(آن هم از نوع خطرناکش)میباشد تمام وقتم را پر کرده..گرچه شیرین زبانی هایش خسته گی هایم را تمام میکند.خزانه لغاتش زیاد تر شده.با اینکه خیلی از حرف های کودکانه اش را فقط من می فهمم و خودش!
و مصاحبه دایی و خواهر زاده با تلفن:!
پارسا:الّوووووو!
دایی:سلام جیرجیرک دایی!
پارسا درحال خندیدن:دَیی.خوبی؟مَدِثِه خوبه؟مَدیِه خوبه؟دَندَیی خوبه؟(زندایی)
دایی:آره وروجک خان توخوبی؟مامان خوبه؟بابا خوبه؟
پارسا:آلّه!
دایی:پارسا بگو کالسکه!
پارسا:کاسکِلِه!
چند روز پیش آمده به من میگوید:مامان ببو کاسکله!
من هم نمی دانستم بگویم کالسکه یا کاسکله!
وروجک 82سانتی من علاقه زیادی به عینک دارد.به طوری که تا چشمانش راباز میکند به سمت کمد میرود تا عینک هایش رابردارد(هر چند که من 3 عینک بیشتر دم دستش گذاشته ام)فسقلی من 8عینک آفتابی دارد!صبح ها بعد از صرف صبحانه (اگر هوا خوب و آسمان آبی بود)سری به پارک میزنیم و بعد از حدود نیم ساعت بازی به خانه بر میگردیم.مقداری ماشین شارژی سواری در خانه(که باید وروجک سوار شود ومن کنترلش کنم) و بعد هم شیرجه زدن در استخر توپ.بعدهم نوبت به ناهار خوردن میرسد و وروجک مستقل من خودش غذا میخورد هرچند که باید بعد از ناهار به حمام برویم!و عسلک کیف میکند از آب باژی!