ღثمره عشقمونღღثمره عشقمونღ، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره
❤کلبــه ے عشقمون❤❤کلبــه ے عشقمون❤، تا این لحظه: 9 سال و 16 روز سن داره
ღپیمان عشقمونღღپیمان عشقمونღ، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

❤تموم زندگیــه من❤

جوجه ی714روزه ی خونه ی ما

سلام عشق714روزه ام.. 714روز است که با خنده هایت میخندیم و با گریه هایت ناراحت میشویم وقتی شادی غرق در شادی میشویم و با عطر نفس هایت زندگی میکنیم.... پس بخند کودکم....بخند... نبینم گریه هایت را هر اشکت کمرم را میشکند.. دوستت دارم... ...
22 دی 1395

می نویســمــ...

می نویسم برای پسرکمـ.. می نویسم برای شاهزاده کوچکمــ.. می نویسم برای آرزویی که یه شبه واقعیت شد.. برای رویایی که یه شبه حقیقت شد.. می نویسم لحظات مادرانه ام رو.. روزهای شیرین با کودکم رو.. می نویسم برای آروم جونم.. برای مهربون مهربونم.. شیرین ترین رویای من.. زیبا ترین خواب منی.. پسر کوچولوی من..24ماهه که زیباترین هدیه رو دارم...24ماهه مادرم...24ماهه پسری رو دارم که توی رویاهام داشتمش...❤ ...
8 دی 1395

توانایی های پسرکم...

مهربون دوستانم سلامممـــ..خوب هستیــد؟ماهم خوبیم بلاخره تصمیم گرفتم مادرانه هامو آپ کنم. شاه پسرم 1سال و11ماه و 7روز سن دارهــ ! این سن (یعنی از18ماهگی تا48ماهگی)معمولا اوج شیرینیه و عشقم هر روز که میگذره شیرین تر میشه و دلبر تر ومنم عاشق تر میشم قربونش برم عاشق موبایل و به قول خودش: ایو!ایو! کردنه..همش میپرسه:مامان ماباییل کو؟ عاش بازی با ماسه جادوییاشه.. میوه هایی که تشخیص میده وطرز تلفظشون: گولابی(گلابی)-آلوبِلَه(آلبالو)-پتقال(پرتقال)-کیبی(کیوی)-اِندونه(هندونه)-انای(انار)-گِییپ فوت(گریپ  فروت)-خیال(خیار)-شیب(سیب) چایی رو میگه:چویی حیواناتی تشخیص میده وطرز تلفظشون: بلّه(بره)(به به)-ابس(اسب)(پیتو پیتو)-بژ(ب...
5 دی 1395

عشقم دیگه شیر مامان نمیخوره...

سلام عشق آسمانی من... بعد از 1سال 11ماهی که با عصاره ی وجودم پرورشت دادم یه تصمیم ناگهانی باعث شد  که دیگه شیر مامان نخوری... قربونت برم برامون خواب نذاشته بودی همش میگفتی می می مِخوام.تا ساعت2شب تو خیابون بودیم.یا بَشتنی(بستنی) میخواستی یا پاپ اورن(پاپکورن)یا اشمالتیژ(اسمارتیز)یا تیپس(چیپس).ولی خب دیگه گرفتمت و خدارو شکر موفقیت آمیز بود.الآن دارم باهات کار میکنم تا از پوشک بگیرمت فردا سالگرد عمه شریفه هستش در دزفول و ما دزفولیم من دارم با لپتاپ مای فادر پست میگذارم.این شعر هت هم تقدیم به عمه ات: یک سال غمبار از پرکشیدنت به آسمان گذشت              ما...
24 آذر 1395

عشــقم تویی.جــونم تویی...❤

شاهــزاده ی کوچکم... وسعت عشق را زمانی دریافتم که فهمیدم قلب کوچکی درونم میتپد...❤ و این خــدای مهربانم بود...که با آمدنت نام مادر بر من نهـاد...❤ دوستـــایی مهربونم سلامــــــــ❤حالتـــــون خوبــــــــه؟ خیلی وقته که از مــادرانـــــه هام ننوشتم...امــا جبـــران میکنـــــــم قول میــــدم البتـــه اینکه1ماه نت نداشتــم. اینکــــه عشقــــــم داره بزرگتــر میشـــه و هر لحظه که میگذره من عاشق تر میشـــــــم دی تـــولــــدشه و 1 سالگیشـــو پر میکنه بعضی وقتـــــا با خودم میگم خدایــا میشــه زمان رو اینجا نگهداری از شیــــرین کاریاش بگـــم:وقتــــی سیر باشه و غـــذا نخــــواد تا قاشقو میبرم سمتش یه لبخند شیطنت آمیزی می...
18 آبان 1395

بهترین من..

سلام به دوستان و عشق پاکمون<3 چند عکس از شاهزاده ام<3: من فدای پاهات نفسم ! قربوووووونه پسر خوشتیپم ...
25 مرداد 1395

شــوکــی که حال هممون رو ویران کرد...

سلام دنیای من.پسر شیرینم،شازده کوچولویی من... کوچولو ک بودم..شوهر عمه مهربونم هر موقع که میدیدمون بهمون یه چیز میداد...از خوردنی گرفته تا پوشیدنی و بازی کردنی...خیلـــی مهربون بـــود... ولی حالا دیگه نیست... پسرکم وقتی وبتو ساختم با خودم عهد کردم که پست اتفاقات بد رو نذارم... ولی این2مین پست اتفاقات ناگواره و انشاالله آخرینش... بله دوستان عمو عباس مهربون آسمونی شد... لطفا یه فاتحه و آیت الکرسی و صلوات مهمونش کنید... مامانم *ماجون مهربونت* آمده بود تهران برای معاینه چشم امروز نوبت داشت تو مطب دکتر نشسته بودیم.منتظر که گوشی اش زنگ خورد بابام *آقا* پشت خط بود.ماجون میگه صداش لرزون بوده هی میپرسیدم چی شده؟تا آخرش گفت که عمو ...
11 مرداد 1395

پسـرکــــ من..

سلام دوستای گلم. مدت طولانی هست آپ نشدم. مشغول بچه داری و غیره بودم. و فهمیدم که وای فای برای پسرکم ضرر داره. به همین دلیل نیومدم! یه سفر چند روزه داشتیم به شهرمون یعنی(دزفول). به هممون خوش گذشت به خصوص تو وروجک مامی همش با خودم فکر میکردم تو یه پرنده کوچولویی که ازتو قفس آپارتمانمون رهاشده بودی آخه خونه دزفوله مامانم اینا حیاط داره و شما کلی کیف کردی. پاتوق چند روزآخرمون شده بود کنار آب. ولی روز آخر چون شما صبحونه نخورده بودی بد اخلاق بودی. به خاطر همین زود برگشتیم خونه! موش موشک مامان که کلیییی بهش خوش گذشت. تو افتخارمـــــ غرورمـــــــ همه چیـــــزم همه کســــــــم ه...
10 مرداد 1395

پســرکــــ و واکسن 18ماهگی

سلام عشق ابدی من،خوبی پسرکم؟و سلام دوستای ابدی من!خوبین؟ عشق و عمر من 2روز پیش واکسن 18 ماهگیشو زد!الهی بگردم! تنها چیزی که تا الآن تونسته پسرکمو از پا در بیاره همین واکسن لعنتیه!خداروشکر دیگه واکسن نداره تا کلاس اولش انشاا... پسرکم شیطونی کن،خرابکاری کن،بریز،بپاش ولی دیگه اینطوری نبینمت قربونش بشم وقتی تلفن زنگ میزنه تلفنو بر میداره دراز میکشه برا صبحونه،ناهار و شام میآد دراز میکشه رو زمین ما سر میز،غذا میذاریم تو دهنش ولی این هفته به احتمال زیاد بریم دزفول،آخه خواهر و مامان گلم رفتن دزفول.هم بریم سر مزار خواهر شوهر و دختر خاله ام که میشه عمه پارسا و دید و بازدید اقوام.شاید پارسا هم با دیدن بچه ها پاش یادش بره ...
30 تير 1395